روایت داستان عاشورا ، اگر آب بر امام حسین و عزیزانش بسته نبود !

همه ما یعنی همه آنهایی که در یک خانواده ایرانی به دنیا آمده اند با موضوع محرم ، قیام و شهادت امام حسین (ع) ، عاشورا و تاسوعا ، عزاداری و گریه و نوحه خوانی و تعزیه و … کم و بیش آشنائیم . بسته به محیط خانواده و یا اطرافیان ، میزان و عمق این آشنائی و در گیری کم یا زیاد بوده است .

گمان میکنم ولی همه در یک موضوع اتفاق نظر داریم و یا به یک موضوعی در باره این حادثه تاریخی بیشتر توجه کرده ایم یا توجه داده شده ایم ، و آن “غم انگیز بودن و دردناک بودن” این واقعه تاریخی است .

اساسا این موضوع در ذهن ما با غم واندوه ناشی از چگونگی وقوع این واقعه شناخته میشود.

چرائی این هم برمیگردد به اطلاعات غالب ، درباره این حادثه مانند :

وقتی در یک حادثه تاریخی گروهی اندک شامل زن و بچه های خردسال در میان بیابان و گرما ، تشنه و بی آب در حالیکه پناه و پایگاهی ندارند ، به بدترین شکلی از سوی یک سپاه عظیم و مجهز به شمشیر ، مورد حمله قرار بگیرند ، 

یا وقتی کودک شش ماهه آنها بجای آنکه با آب ، سیراب شود ، تیر زهرآگین به حنجره آش اصابت کند …

یا آنکه فردی از این گروه اندک ، که برای آوردن آب برای کودکان ، خودش را به رود “فرات” رسانده به آن شکل دو دست خود را از دست بدهد ، تیر بر چشمش بنشیند و … 

وقتی نوجوان یازده ساله این جمع به رویارویی با دشمنان خاندانش برود و در نبردی نا برابر کشته شود و جسدش به میان خانواده آش برگردانده شود ….

و یا وقتی یک مرد به تنهایی در برابر لشکری بایستد و آنها همه بر او هجوم بیاورند و سر از بدنش جدا کنند و خانواده او شاهد چنین حادثه تلخی باشند ….

خلاصه آن که صحبت از سرهای بریده شده ، عطش و تشنگی در کنار رود ، کودک تشنه و مرگی دلخراش ، نوجوان و جوان و پیرمردانی که به بدترین شکل در برابر چشم خانواده خود کشته و بلکه صلاخی شده اند و دست آخر هم اسارت و حمله به گروهی زن و کودک بی دفاع …. است .

همه این ها هر انسانی را فارغ از دین و مذهبش به لحاظ عاطفی درگیر میکند.  اما اگر این واقعیت ها و اتفاقات به این شکل نبود ، یعنی :

جنگ در یک بیابان خشک و بی آب و علف ، اتفاق نمی افتاد ، “تشنگی” در کار نبود تا علمدار این گروه برای آوردن آب مجبور به جنگ و نزاع شود و دست آخر دو دست و چشمانش را از دست بدهد ،

کودک شش ماهه ای در میان این جمع نبود که بخواهد به این وضع کشته شود و ….

راستی اگر شکل اتفاق به گونه دیگری بود ، چه چیزی باقی میماند که از آن سخن بگوییم ؟

امام حسین (ع) در طول عمر خود دارای چه صفاتی بود که پس از این همه سال ، همچنان باید نام و یادش زنده بماند ؟

این سؤال بسیار جدی از این رو مهم است که در میان عقاید شیعیان و إمامان شیعه ، حادثه کربلا ، روز عاشورا ، و شخص امام حسین (ع) و خانواده آش از اهمیت و جایگاه یگانه و منحصر بفردی برخوردارند ،  بگونه ای که بی اغراق بدون آنها ، مذهب شیعه بخش عمده ای از آنچه برای طرح در زمان معاصر و در میان سایر مذاهب دارد را از دست میدهد.

حقیقت اینست که در این سالها بیش از ان که بدنبال چرایی واقعه کربلا باشیم بدنبال چگونگی ان بوده ایم ، بیش از آنچه بدانیم حسین کیست  ؟ میدانیم حسین چگونه کشته شد و بیش از انکه از او بگوییم ،  بر او گریسته ایم !

نسل جدید و کودکان و نوجوانانی که در معرض ده ها نوع باور وعقیده جدید قرار دارند ، نمیتوانند صرفا با تکرار داستان یک حادثه تاریخی و سخن گفتن از چگونگی یک اتفاق با انسانهای حاضر در جریان آن اتفاق ارتباط برقرار کنند و به آنها به چشم یک الگو و نماد بنگرند مادامی که ندانند آن افراد چه کسانی بوده اند؟ ….

اساسا برای مردی چون امام حسین (َع) که در سال شصت و چهارم زندگی خود میتواند آنچنان دلاورانه در برابر سپاهی بایستد و از آرمان ها و باورش دفاع کند تاریخچه ای به مراتب مفصل تر از این چند روز باید وجود داشته باشد …

ریشه و پایه شخصیت چنین مردی باید در طول ۶۴ سال زندگی او مستحکم شده باشد … از او و زندگی اش در تمام طول عمرش باید سخن گفت … از کودکی ،‌نوجوانی و جوانی و میانسالی اش …. زندگی چنین انسانی شایسته شناخته شدن و درک و فهم از سوی همه کسانی است که در جستجوی الگویی برای دنیای خود هستند ….

آیا سخن گفتن از چند روز آخر زندگی او و طرح مکرر مظلومیت او و خاندانش در زمان مرگ و تاکید بر چگونگی این مرگ غم انگیز جفا و ظلم در حق زندگانی سراسر افتخار مردی اینچنین نیست ؟ 

شاید نکته با ارزش دیگری که در این رهگذار حاصل میشود جلب و جذب توجه کسانی است که هم آیین و هم مذهب او و پیروانش نیستند ، ولی با شناخت او و همراهی با او در طول سالهای زندگی اش از خود می پرسند که چنین انسانی حاصل عملی کردن کدام تئوری دینی است ؟…

… آیا این همان رسالتی نیست که امام حسین علیه السلام برای انجام آن از خون خود و فرزندانش گذشت ؟

سهم هریک از ما در این جنبش و جوشش چیست ؟ آیا گریستن و بر سر و سینه کوفتن و تکرار چگونگی شهادت امام حسین (ع) به مخاطبان ما کمک میکند تا به چرایی قیام او پی ببرند ؟ 

آیا سخن گفتن از چند روز زندگی یک انسان و رها کردن داستان یک عمر انسانیت او وظیفه ای است که ما بر گردن گرفته ایم ؟
آیا این ، زنده نگهداشتن دین جد حسین (ع) نیست ؟  
و سخن بسیار است ….

#امسال_محرم_آگاهی_تقسیم_کنیم

دیدگاه‌ها:

دیدگاه تازه‌ای بنویسید: